بیانگیزگی چیست!. چه چیزی بدتر و ناامید کنندهتر از احساس بیانگیزگی و گیر افتادن در یک دور باطل و خسته کننده در زندگی است!. چرخها همیشه و هر روز میچرخند، اما شما به جایی نمیرسید.
روشهایی برای بیرون آمدن از احساس بیانگیزگی و حرکت رو به جلو
مثل این است که همه دنیا در اطراف شما در حال حرکت است. اما شما در جای خود گیر کردهاید. هرچه قدر بیشتر سعی میکنید که از آن خارج شوید، احساس تنگنای بیشتری میکنید، درست مانند یک باتلاق.
خیلی طاقت فرسا است، بله. متأسفانه همه ما انسانها هر از گاهی در زندگی در یک چالش و موقعیت گیر میکنیم. یک وضعیت غافلگیر کننده یا بحرانی در جاده زندگی برای ما پدیدار میشود. احساس میکنیم ما را در آخر جاده قرار دادهاند و در یک خندق گیر افتادهایم.
بله، این احساس بیانگیزگی، سقوط و یا گرفتار شدن در یک الگو و سبک زندگی خسته کننده ممکن است برای هر کسی پیش آید. ولی چیزی که هست باید و باید خود را از این گل و لای و باتلاق بیحسی و بیانگیزگی نسبت به ادامه زندگی، نجات دهیم و تمام وجود خود را برای حرکت دوباره در جاده زندگی تحریک کنیم.
روشهایی برای بیرون آمدن از احساس بیانگیزگی و حرکت رو به جلو
در اینجا ۵ روش ساده ولی مهم برای بیرون آمدن از این احساس بیانگیزگی ذکر میشود که میتواند بسیار مفید باشد.
۱. سعی کنید جسم و مغز خود را درگیر کنید
هر زمان که چرخ زندگی را میچرخانیم اما احساس میکنیم که به جلو نمیرویم، این بدان معناست که ما در ذهن خود گیر کردهایم. اینجاست که باید به طور جدی به انجام کارهایی فکر کنیم. از نظر فیزیولوژیکی، ورزش ذهنی و جسمی به خوبی میتواند میزان تولید دوپامین در مغز ما را افزایش دهد.
دوپامین که یک انتقال دهنده عصبی و شیمیایی است به ما کمک میکند تا در زندگی خود احساس انگیزه و قدرت کنیم. همچنین دوپامین به تحریک امواج مغزی آلفا کمک میکند. این امواج موجب پایین آمدن سطح اضطراب و استرس و در نتیجه آرامش و قُوّت قلب بیشتر میشود. و نیز این اجازه را به ما میدهد که خلاقانه فکر کنیم. و راه حلهای جدیدی برای مسائل و چالشهای زندگی ارائه دهیم.
بنابراین، هنگامی که احساس بیهدفی و افسردگی و بیانگیزگی کردید، بیش از حد تفکر کنید و بدن خود را نیز درگیر ورزش و کار کنید. شما ممکن است تصمیم بگیرید که به ورزشگاه بروید، نجاری کنید، پیاده روی کنید یا یک مسئله فیزیک و ریاضی حل کنید. حرکت دادن بدن و مغز میتواند به شما کمک کند تا از احساسات و القائات منفی دور شوید و دوباره کار جدیدی را شروع کنید.
۲. کمی با صدای بلند صحبت کنید یا روی کاغذ بنویسید ،بنویسید و ….
وقتی نمیتوانیم قدم دیگری به جلو برداریم، اغلب بارها و بارها حول همان افکار مخرب میچرخیم. اما شاید شکست این چرخه بیانگیزگی و بیهدفی کمی چالش برانگیز باشد. هنگامی که کلمات را با صدای بلند با یک دوست، درمانگر یا مربی بیان کردیم یا آنها را روی یک کاغذ نوشتیم، میتوانیم از افکار باطل و منفی جدا شویم و شروع به شناسایی الگوهای رفتاری کنیم که ما را به مسیر درست هدایت و نگه میدارد.
معمولاً، شنیدن اینکه خودمان کلمات را میگوییم یا دیدن آنها در ژورنالها و کتابها ،میتواند به ما کمک کند تا در وضعیت جدیدی نسبت به قبل فکر کنیم. اما مزیت مکالمه با شخص دیگری که به او اعتماد داریم، این است که ما نظرات یا توصیههای وی را نیز میشنویم.
۳. آسان شروع کنید و سخت نگیرید
گاهی اوقات، انجام هر اقدامی کاملاً طاقت فرسا به نظر میرسد. زیرا بیشتر کارهای روزمره ما ترکیبی از یکسری اقدامات کوچکتر است که البته با هم مربوط هستند. نباید در ابتدا برای خود بزرگنمایی کنیم. چون از کار فرار خواهیم کرد. کارها را به یکسری اقدامات کوچکتر تقسیم بندی کنیم، بعد یکی یکی همه را ضربه فنی کنیم.
به عنوان مثال؛ آماده شدن در صبح زود ممکن است کمی سنگین به نظر برسد، ولی شامل یک لیست طولانی از اقدامات کوچکتر است. یعنی اول شما باید از رختخواب بلند شوید، جای خود را مرتب کنید، دوش بگیرید، دندانهای خود را مسواک بزنید، صبحانهای بخورید و لباس خود را بپوشید.
انجام همه این کارها در یک لحظه ذهنی ممکن است احساسی بسیار خسته کننده به شما دهد. اما میتوانید با ساده ترین مرحله شروع کنید. یعنی فقط از رختخواب بلند شوید و نسبت به آن احساس غرور کنید. این شما را تحت فشار قرار نمیدهد. بعد کارهای دیگر لیست را یکی یکی انجام دهید، و هیچگاه در یک زمان به دو کار فکر نکنید.
کل کتابها ابتدا فقط با یک کلمه نوشته میشوند. بعد از آن است که کلمات بعدی به صف میشوند. ورزش نیز با یک حرکت کوچک شروع و سپس حرکت بعدی و بعدی و … انجام میشود. پروژههای بزرگ با تعداد زیادی اقدام کوچک یکی پس از دیگری به پایان میرسند.
هر مرحله کوچکی را که انجام میدهید برای خود جشن بگیرید، هر چند کوچک!. لازم نیست بر روی سرعت بخشی به همه چیز تمرکز کنید. در عوض، شما باید ابتدا سادهترین مرحله را انجام دهید که به شما کمک میکند بار دیگر حرکت را شروع کنید و قدمهای بعدی را بردارید.
روشهایی برای بیرون آمدن از احساس بیانگیزگی و حرکت رو به جلو
۴. چیزی، روشی یا ایده جدیدی را امتحان کنید
نکتهای زجرآور که در مورد چرخه بیانگیزگی و بیهدفی وجود دارد این است که ما معمولاً نتیجه آن را همیشه از پیش میدانیم. و باز میدانیم که همه فعالیتها تکراری و بدون تغییر و تنوع است. حالا زمانی است که باید چیز جدیدی را امتحان کنید.
لازم نیست که خیلی منطقی باشد یا حتی مستقیماً با فعالیتهای روزمره شما مرتبط باشد. این میتواند کار سادهای باشد مانند اینکه هر روز به یک غریبه سلام کنید. یک مدل موی جدید انتخاب کنید. یا برنامه صبحانه خود را تغییر دهید. چیزی و کاری که ما انتخاب میکنیم خیلی مهم نیست .مهم این است که ما میخواهیم همه چیز را تغییر دهیم و طرحی نو دراندازیم.
البته که بدترین اتفاق ممکن این است که ما به جلو حرکت نکنیم. اما اگر بخواهیم مانند دانشمندان، استراتژی جدیدی را آزمایش کنیم، درک اینکه چه عواملی میتواند ما را برای حرکت به جلو کمک کند آسان خواهد بود. در این گونه مواقع است که یک تغییر مهم در زندگی ما اتفاق میافتد.
۵. سعی کنید برای خود حمایت و پشتیبانی جلب کنید
خیلی از اوقات احساس بیانگیزگی و گیر افتادگی در یک دور باطل زندگی، باعث میشود که خودمان را گول بزنیم و فکر کنیم که هیچ کاری انجام ندادهایم. زیرا ظاهراً حرکت رو به جلویی را نمیبینیم. اما حقیقت این است که ما فقط از نظر جسمی و روحی مقداری دچار فرسایش و کِرِختی شدهایم.
یکی از بهترین روشها برای برون رفت از این حالت، جلب کمی حمایت از طرف دیگران است. این میتواند از طرف دوستانی باشد که ما میتوانیم در مواقع اضطراری برای آنها پیام کوتاه بفرستیم یا مشاورانی که میتوانند در هنگام تعیین یک برنامه غذایی، روغنهای ضروری، حمام، ماساژ، گیاهان، داروها و غیره به شما کمک کنند.
متأسفانه تعداد کمی از افراد میتوانند خود به تنهایی از گردابها و چالشهای زندگی خارج شوند. پذیرش هر حمایتی که برای خارج شدن از شرایط بد زندگی لازم باشد، هرگز شرم آور نیست. در حقیقت، در بسیاری از مواقع این، تنها راه است.
گردآوری، ویرایش و نگارش: کاروک