مفهوم زمان، پدیده ای است که می توان حضورش را در ضربان قلب خود، در طلوع و غروب خورشید یا در لحظات انتظار برای رسیدن یک موعد خاص حس کرد. پدیده ای نامرئی که بر جهان ما حمکرانی می کند و همه جا همچون سایه ای پیوسته همراه ماست.هر چند مفهوم زمان کاملاً با زندگی ما عجین شده اما عجیب است که هر وقت به تفکر درباره ی آن می نشینیم تنها چیزی که بدست می آوریم ، انبوهی از سوالات بی پاسخ است، اینکه ماهیت و مفهوم زمان چیست؟ چرا به نظر می رسد که زمان جریان دارد؟ آیا می توان در زمان به آینده و گذشته سفر کرد؟ آیا می توان گذشت زمان را متوقف کرد؟ آیا زمان زاییده ذهن ماست یا در جهان بیرونی هم واقعا مفهومی به نام زمان وجود دارد؟
اما جالب تر آنکه برخی از دانشمندان مطمئن نیستند که واقعاً زمان وجود دارد یا نه !! ماجرای حذف پارامتر زمان از معادلات فیزیک به اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی باز می گردد. در آن دوران جان ویلر، فیزیکدان برجسته ی آمریکایی ( که یکی از آخرین همکاران انیشتین محسوب می شد ) با همکاری فیزیکدانی بنام برایش دوویت تصمیم گرفتند معادلات نظریه کوانتومی را روی کل جهان اعمال کنند. اما شاید از خود بپرسید چه ربطی مابین معادلات کوانتومی و کل جهان و کیهان به این عظمت وجود دارد؟
در پاسخ باید گفت ، از آنجایی که براساس نظریه بیگ بنگ، کل جهان از نقطه ای با چگالی فوق العاده بالا متولد شده و شروع به انبساط کرده است، بنابراین در نخستین لحظات پس از تولد آن، به کارگیری معادلات نظریه ی کوانتومی الزامی به نظر می رسد . بنابراین ویلر و دوویت تلاش برای اعمال نظریه ی کوانتومی را بر کل جهان آغاز کردند . و بی وقفه در جست و جوی معادله ای بودند که بتواند تابع موج کوانتومی کل جهان را توصیف کند.
این دو فیزیکدان سرانجام در تابستان سال ۱۹۶۷ موفق شدند معادله ی مورد نظر خود را بیابند. اما در این معادله یک نکته عجیب و شگفت آور وجود داشت ، و آن اینکه در این معادله پارامتر زمان بطور خود به خود کلا از معادله حذف شده بود و این به آن معنا بود که از نگاه نظریه ی کوانتومی در کل کیهان، اساسا زمان وجود ندارد ! ، پس اگر به راستی پدیده ای به اسم زمان در کل جهان وجود ندارد، چه عاملی سبب می شود ما ظاهراً تصور کنیم که مفهوم زمان در حال گذر است؟
جولیا باروبی، فیزیکدان و فیلسوف دانشگاه آکسفورد در کتاب خود با عنوان « پایان زمان» که در سال ۱۹۹۹ میلادی منتشر کرد، پاسخ جالبی را برای این معما مطرح کرده . بنابر نظر این فیزیکدان ، کل جهان را می توان به فریم های یک فیلم سینمایی تشبیه کرد. همان طور که در تک تک فریم های یک فیلم چیزی بنام زمان وجود ندارد در کل کیهان هم مفهومی به نام زمان وجود ندارد و جهان همواره همانند فریم های یک فیلم سینمایی کیهانی ،صرفا در «لحظه حال» حضور دارد. به عبارتی تغییرات و تحولات جهان را به جای مفهوم زمان می توان صرفا با مجموعه یا شبکه ای از لحظات حال توصیف کرد.